مرا دردیست اندر دل که گر گویم زبان سوزد و گر پنهان کنم ترسم که مغز استخوان سوزد

تموم شد.جوابتو دادم.خلاص.اینارو نوشتم ک جوابتو بدم وگرنه اصلا علاقه ای برا صحبت نبود.جوابتو دادم ک این پرونده بسته بشه.که تو تموم شی.تموم شو.روزای سختمو گذروندم،الان دیگه دوستای دختر خودمو دارم،عمق رابطمون مث عمق رابطه‌ی منو تو نیس ولی دختر خوبم داریم بینشون،دوسم داره،بم توجه میکنه.از لحاظ رابطه ی عمیق هم شکر خدا علی رو دارم، دمش گرم، اگه نبود نمی‌دونم الان وضعیتم چجوری بود،خدارو میبوسم بابت بودنش.علی واقعا نصف اون حفره ای که تو ایجاد کرده بودیو پر کرد‌،نمیدونم شایدم بیشتر،ولی بودنش خیلی مفید واقع شد.دوسش دارم.دیگه این سری نمیخوام تشکر کنم بابت گذشتمون از تویی ک جلو من این همه بی ادبانه حرف زدی.اصلا خالق نصف اون خاطرات منم.اگرم خوب بودی در مقابل خوب بودم.تو تموم شدی.تو نیستی.تو دیگه دوست صمیمی من نیستی و ما در ارتباط نیستیم و نخواهیم بود و من ب تو فرصتی نخواهم داد و همه ی اینارو پذیرفتم.همرو.و ارومم.هر کجا که هستی موفق باشی.خداحافظ مرا دردیست اندر دل که گر گویم زبان سوزد و گر پنهان کنم ترسم که مغز استخوان سوزد...ادامه مطلب

یادم رفته بود که بی آدما هم میشه زندگی کرد.

من بی ادما هم توانایی خرید رفتن دارم،توانایی گشتن،دانشگاه رفتن،مهمونی و جشن رفتن.

میشه.

تنهایی سم خالص نیست.

بودن با آدما مفیده و خوبه و جالبه گاها ولی تنهایی هم غیرقابل تحمل نیست.

مرا دردیست اندر دل که گر گویم زبان سوزد و گر پنهان کنم ترسم که مغز استخوان سوزد...

امشب به نسبت شب19دعای کمتری خوندم اگه تو منو میشنوی چ کاریه ب این همه دعا واقعا؟حالا یه چیزی،ینی تو واقعا نمیدونی من گیر و گورم چیه.چی لازم دارم.چی میخوام‌.چی دوس دارم.قبول،تعدادمون زیاده،ولی تو مگه خدا نیستی مگه قدرت برتر نیستی؟هوم؟بیخی...باز فلسفیش نکنم... عربی باهات حرف زدمو الانم میخوام فارسی حرف بزنم.خدایا تورو قسمت میدم ب حق همین شب عزیز برای تک تک عزیزانم و خودم ارامش،حال خوب،روزی فراوون،پول زیاد،سلامتی و سقف بالا سر و شغل توپ و یار خوب عطا بفرما.آمین ...برای یگانه ام،برای موری،میا،محمدا،علی عزیزم،مادر و پدر و خواهرم ...خدایا زندگیمو راحت تر کن،خدایا غمو از من بگیر،ادم لاشی نفرس تو زندگیم،ادم با ذات خوب نصیبم کن.خدایا منو بشنو ... بشنو خدا مرا دردیست اندر دل که گر گویم زبان سوزد و گر پنهان کنم ترسم که مغز استخوان سوزد...ادامه مطلب

دوسم نداشت

همین.

واقعیات رو باید پذیرفت.

شاید من خیلی ویژگی های خوبی داشتم اما خب اصلا ب این چیزا نیستو دوسم نداشت.نداشت دیگه.ب قول شایان،زوری نیست که.

اما و اگر و شاید رو بزار کنار.اون الان نیست،نیومده دنبالت،از دلت هم درنیاورده، اینا یعنی چی؟یعنی دوست نداره.اقا اون میدونست تو دوسش داری،دیگه نوبت اون بود مایه بزاره.نزاشت.دوست نداره ...

مرا دردیست اندر دل که گر گویم زبان سوزد و گر پنهان کنم ترسم که مغز استخوان سوزد...

دوپامین به بدنم میرسه و حالمو بهتر میکنه.اروم ترم میکنه.بی قراریمو کمتر میکنه.اخ ... از چ چیزای سطحیی محروم هستیم. خوبم، بهترم، دیگه احساس روانی شدن نمیکنم ... خلقم اونقدی پایین نیس ک غر بزنم...

مرا دردیست اندر دل که گر گویم زبان سوزد و گر پنهان کنم ترسم که مغز استخوان سوزد...

یه مشت ادم مهرطلب خودخواه ک.صخل کم درک دورمو گرفتن.نمیگن این بدبخت هم واسه خودش زندگی داره،وقت لازم داره،سلامت روان میخواد.توقع هم دارن همیشه بی نقص باشم،اشتباه نکنم،پرفکت باشم،پیشرفت کنم،و صد البته ب کارای اینا برسم و حواسم بهشون باشه.

مرا دردیست اندر دل که گر گویم زبان سوزد و گر پنهان کنم ترسم که مغز استخوان سوزد...

محمد این چن روز روانیم کرد،روانی ‌...آخ یه سین استوری چه کارا که با مغزت نمیکنه ...با روانت با میزان اورثینکت چرا راجع ب اون فصل از زندگیم که تموم شده دوباره مینویسم؟چرا کاراکتری که مرده رو دوباره زنده کردم؟ارتباط ما تموم شده.سین استوری فقط سین استوریه.هیچ چیز دیگه ای محسوب نمیشه.تا خودش نگفته محسوب نمیشه.تو نیستی.من و تویی وجود نداره.نداره.25سالمه و درگیر اینم که کی استوریمو سین زده کی نزده.25252525سالمه! حس میکنم جوون ۱۸ساله ام.فرشاد میگفت چقد کوچولویی تو؟میگفتم بهش میگن بغلی.فرشاد عکسای مهمونی به دستم رسید اونقدرا هم جذاب نبوده.برا سرگرمی خوبه جدی نگیرش برا مهمونی خوبه.برا قر و این چیزا.یه پستم باید برا لارا بزارم.برا ک.صشرایی که گفته بود و جوابی بش داده نشد.ارهاز شهریه ی یونی خلاص شدی.دیگه برا خودت خرج کن جیگر مرا دردیست اندر دل که گر گویم زبان سوزد و گر پنهان کنم ترسم که مغز استخوان سوزد...ادامه مطلب

بیا حرف بزنیم میشه اینجا حرف بزنیم؟ن برای حرفای عاشقونه،ن برای ابراز دلتنگی،ن برای لاس ...همینجوری،میخوام کثشر بگم؛ن،بیا احترام بزاریم ب چیزایی ک میخوام بگم.قبول دارم وقتایی ک مشغول دلبری و مخ زنی و تور کردن بودم همیشه پسرای جذابیو برمیداشتم،اره،اما در کلیت،وقتی دل میبستم،پای یه پسر فوق العاده وسط نبود ... همتون یه ایرادایی داشتین محمد.ولی من برام مهم نبود،دل بسته بودم.ینی من از خدا ادمای خیلی خفنی نخواستم.ولی همونارم نداد.نگیم چون خوبشو برام کنار گذاشته.برا کِی؟ ۳۰سالگی؟ها؟وقتی سنم رفته بالا و حوصله خیلی چیزا رو ندارم و خیلی چیزا از دهن افتادن؟بیخی ...من تو و امثالتو با همه ی چیزی ک بودین میخواستم.با همه ی معمولی بودن ها،ایراد ها.همینم ازم دریغ کرد :)وقتی ب زندگی عمو نگا میکنم،کسی ک توو اوج عشق و عاشقی رفت سربازی و برگشت و دید ک عشقش ازدواج کرده و بعدش با کسی ازدواج کرد ک ذره ای علاقه بش نداشت،صرفا برا این ازدواج کرد ک ازدواج کرده باشه،برا اینکه خانوادش پیله کرده بودن،عمویی ک توو جوونیش خفن ترین پسر فامیل از لحاظ ظاهری بود و کاری بود و خوش اخلاق و تهش ب اینجا رسید.نمیگم شکست خورده چون خیلی چیزا داره،دستاوردای زیادی داشته،ولی اهمیتی نداره از نظر من،چون رابطه ی خوب برای من خیلی مهمه و عموم رابطه ی خوبشو ...اره،خلاصه،ب عموم نگا میکنمو میبینم زندگی فیلم نی،نه،ن با ایمان و تقوا و عمل صالح و ن با التماس و داد و صبر و ... نمیتونی چیزیو تغییر بدی.انگار واقعا باید براش پا شی ... چجور؟چ مدلی؟نمیدونم نمی‌دونم ...فقط نگرانم ...امروز مامان وسط سریال دیدنمون گفت دختر پا می‌زاره رو جا پای مادرش ... ن ... نمیخوام ... نمیخوام اینجوری ازدواج کنم ... نمیدونم چ گهی بخورم ...من بت فک میکنم.دلم ت مرا دردیست اندر دل که گر گویم زبان سوزد و گر پنهان کنم ترسم که مغز استخوان سوزد...ادامه مطلب

ک.یر توو این ادما و داستاناشون،داستانامون،ک.یر توو همه ی چیزایی که بوده،ک.یر توو غمایی که مربوط به این داستاناس،ک.یر توو گذشته،ک.یر توو کسایی که از دست دادماز دست دادم؟نجات پیدا کردم.هیچ خریو نمیخوام.نمیخوامشون.از این به بعد کل آدمای گذشته ایگنورچنلا،پروفا ایگنوربه من مربوط نی اینا دارن چیکار میکنندیگه توو زندگیم نیستن،دیگه به من ارتباطی ندارهشروع میکنم به پول دراوردناین تکسای چسناله ای رو ول میکنمپول​​​​​​پولپلنپلن برای پولک.یر توو تغییر شخصیت.فعلا همینه که هستم.بزارید خودم باشمخودم.خودممراحت حرفمو میزنمراحت خواستمو بیان میکنمپول کسیو نمیخواممنتظر پیشرفت کسی نمیمونم خودم پول میسازم قرار هم نیست توو هر شرایطی برای کسی خرج کنم هر کی ام برام خرج کرد خودش خرج کردهمن چیزی نمیخواماگرم خرج کرده لایقش بودم چون من لایت محبتمک.یر توو استرسک.یر توو اضطرابک.یر توو نگرانی توو غم توو سختی.ک.یر توو تظاهرک.یر توو محبت بیش از حدک.یر توو عدم اعتدالک.یر توو توجه ادما. مرا دردیست اندر دل که گر گویم زبان سوزد و گر پنهان کنم ترسم که مغز استخوان سوزد...ادامه مطلب